فرهنگ و تمدن سیستان باستاندر این مقاله سعی شده است از منابع تاریخی در باره سیستان باستان مطالبی از قبیل نژاد، زبان، دین، مذهب، شهرها و جغرافیا آن از قبیل کوهها و سدها و... را بیان کند. فهرست مندرجات۲ - مذهب ۳ - موقعیت علمی ۴ - کشفیات باستانی ۴.۱ - رام شهرستان ۴.۲ - شهر سوخته ۴.۳ - تپه دهان غلامان ۴.۴ - کوه خواجه ۴.۴.۱ - قلعه دختر ۴.۴.۲ - کرچک چل گنجه ۴.۵ - کوه اوشیدا ۴.۶ - نه یا نیه ۴.۷ - کرکویه ۴.۸ - قرنین ۴.۹ - زمین داور ۴.۱۰ - زابلستان ۴.۱۱ - زرنگ یا زرنج ۴.۱۲ - کتیبه ها ۵ - سدها و آسیابهای بادی باستانی ۶ - عناوین مرتبط ۷ - پانویس ۸ - منبع ۱ - نژاد و زبانراولینسون به لحاظ نژادی، سیستانیها را همراه با جمشیدیهای هرات، نمونه خالص نژاد آریایی میداند؛ [۱]
مشکور، محمدجواد، جغرافیای جهان باستان، ص۶۵۱، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۷۱.
[۲]
بارتلد، ویلهلم، جغرافیایی تاریخی ایران، ترجمه همایون صنعتی زاده، ص۸۲، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، ۱۳۷۷.
هر چند آریاییها در آستانه ورود، درگیریهایی با بومیان اصیل ایرانی داشتند [۳]
نفیسی، سعید، تاریخ اجتماعی ایران در دوران پیش از تاریخ و آغاز تاریخ، به اهتمام عبدالکریم جربزه دار، ص۵۷-۶۶۲، تهران، اساطیر، ۱۳۸۴.
که البته بعدها با هم اختلاط پیدا کردند. از این رو نمیتوان از نژاد یکدست صحبت به میان آورد. زبانهایی که مردم سیستان بدان صحبت میکردند لهجههای میانه ایرانی چون پهلوی اشکانی، پارسی میانه یا پهلوی ساسانی بود. از شعرهایی که به لهجه میانه از اواخر ساسانی باقی مانده و در سدههای آغازین هجری قمری رایج بود سرود آتشکده کرکو در سیستان است. [۴]
افشار، ایرج، سیمای ایران، ص۳۰۲، بی تا، بی جا.
۲ - مذهببا توجه به آنچه در تاریخ آمده است گرشاسب، بناکننده سیستان و اولین حاکم آن خداپرست بود و این آیین تا زمان فرامرز بن رستم ادامه داشت. [۵]
مؤلف مجهول، تاریخ سیستان، تحقیق ملک الشعرای بهار، ص۵۲.
[۶]
مؤلف مجهول، تاریخ سیستان، تحقیق ملک الشعرای بهار، ص۷۳.
در زمان آفرین از جانشینان وی نیز که دین مجوسی رواج یافته بود، وی مردم را از آن بازمی داشت و بر شریعت داوود تحریض میکرد. آمده است که پس از پیکار رستم و اسفندیار بود که زرتشت دین مزدیسنان را آورد؛ اما رستم آن را نپذیرفت. خداپرستان بامداد و شبانگاه نماز میخواندند؛ پیش از آغاز شغل دنیایی خود، چه اندک و چه بسیار نماز میگزاردند و سپس بدان شغل میپرداختند؛ زنا، لواط، دزدی و خون ناحق ریختن در بین آنان حرام بود؛ مردار نمیخوردند و تنها آنچه ذبح شده بود برایشان حلال بود؛ صدقه بسیار میدادند؛ همیشه میزبان بوده، مهمان را نیکو میداشتند و دختر، خواهر و مادر را به زنی اختیار نمیکردند. [۷]
مؤلف مجهول، تاریخ سیستان، تحقیق ملک الشعرای بهار، ص۷۳.
گفته میشود در زمان کیخسرو، وی به آیین زردشتی گروید. [۸]
ملک شاه سیستانی، حسین بن ملک، احیاء الملوک، به اهتمام منوچهر ستوده، ص۵، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۴.
به لحاظ مذهبی این منطقه نزد زردشتیان جایگاه ویژهای دارد. آنها معتقدند سیستان یازدهمین سرزمین نیک است که توسط اهورامزدا آفریده شده است. با توجه به کتب زردشتی این منطقه نه تنها محل تولد خاندان کیان بلکه محل ظهور سه موعود زردشتی است. [۹]
یغمایی، اقبال، بلوچستان و سیستان، ص۹۰، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، ۱۳۵۵.
به همین علت آنها برای دریاچههای هامون و هیرمند ارزش ویژهای قائل هستند. در وندیداد آمده است که موعودهای زردشتی از کنار دریاچه کیانسیه (هامون) ظهور خواهند کرد. بنا به تفصیلی که در کتب پهلوی مندرج است ایزد نریوسنگ نطفه پیغمبر (موعودهای زرتشت) را به فرشته آب یعنی ناهید سپرد تا نگهداری کند و مادران آنها با نوشیدن آب این دریاچه فرزندان خود را به دنیا خواهند آورد. موعود اول، هوشیدر است که سی سال مانده به پایان سده دهم از هزاره زرتشت از دوشیزهای به نام نامیگ پد؛ دومین موعود هوشیدر ماه، سی سال مانده به پایان هزاره هوشیدر از دوشیزهای دیگر به نام وه پد و سومین موعود مزدیسینی سوشیانث، سی سال مانده به پایان دهمین سده از هزاره هوشیدر ماه از دوشیزهای پانزده ساله به نام گواگ پد که همگی از نسل زرتشت هستند متولد میشوند. [۱۰]
مشکور، محمدجواد، جغرافیای جهان باستان، ص۶۵۳-۶۵۸، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۷۱.
در دوره هخامنشان، اشکانیان و ساسانیان سیستان بسیار آباد بوده و یکی از مهمترین مراکز عمده دین زردشتی محسوب میشده است. [۱۱]
یغمایی، اقبال، بلوچستان و سیستان، ص۹۱، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، ۱۳۵۵.
همچنین در بیان علت نبرد رستم و اسفندیار چنین آمده است که چون زرتشت دین مزدیسنان را آورد با نپذیرفتن این آیین توسط رستم، بین این دو جنگ واقع شد. [۱۲]
مؤلف مجهول، تاریخ سیستان، تحقیق ملک الشعرای بهار، ص۷۳ و ۷۴.
همچنین در عصر ساسانیان، سیستان به عنوان یکی از مراکز مسیحیان نسطوری معرفی گردیده است. [۱۳]
یغمایی، اقبال، بلوچستان و سیستان، ص۹۱، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، ۱۳۵۵.
[۱۴]
باسورث، ادموند کلیفورد، تاریخ سیستان از آمدن تازیان تا برآمدن دولت صفاریان، ترجمه حسن انوشه، ص۲۳-۳۲، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۰.
۳ - موقعیت علمیدر عصر ساسانیان تا قرون اولیه اسلامی ولایت سیستان موقعیت ممتازی به دست آورده بود. زیرا با ولایات بودایی نشین کابل و بامیان همسایه بود و روحانیون بودائی عموما با ریاضیات و طبیعیات آشنا بودند و سیستان از همسایگی با آن ولایات استفاده علمی میکرد و این ولایت مرکز بحث و تدریس دروس ریاضی و طبیعی بوده است. [۱۵]
یغمایی، اقبال، بلوچستان و سیستان، ص۹۴، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، ۱۳۵۵.
سیستان به علت موقعیت اقلیمی، سیاسی و فرهنگی، مرکز پیوند فرهنگهای ماوراءالنهر، بین النهرین و هندوچین نیز به شمار میرفت. [۱۶]
عطاری کرمانی، عباس، تاریخ شهرهای ایران، ص۴۳۹، تهران، آسیم، ۱۳۸۶.
۴ - کشفیات باستانیاز نظر دکتر ریچارد فرای سیستان بهشت باستانشناسان است، زیرا آثار تاریخی بسیاری از تمام دورههای پیشین در این سرزمین موجود و دست نخورده باقی مانده است. [۱۷]
یغمایی، اقبال، بلوچستان و سیستان، ص۱۲۹، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، ۱۳۵۵.
آثار تاریخی قابل ذکر بسیاری در سیستان وجود دارد که از مهمترین شهرها و آثار کشف شده میتوان بدین موارد اشاره کرد:۴.۱ - رام شهرستان"رام شهرستان" یا "ابرشهریار"، [۱۸]
مشکور، محمدجواد، جغرافیای جهان باستان، ص۶۵۹، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۷۱.
سرزمین اولیه سیستان، در محدودهای میان کرمان و سیستان امروزی قرار داشت که به علت تغییر مسیر رود هیرمند و تبدیل این منطقه به بیابان، مردم مجبور به ترک این شهرستان و تاسیس زرنگ شدند. با وجود مدفون شدن رام شهرستان در زیر شنهای کویر، تا قرن چهارم برخی از ابنیه و خانههای آن پابرجا بوده است. [۱۹]
اصطخری، ابواسحاق، المسالک و الممالک، ص۲۴۳، لیدن، افست بیروت، دار صادر، بی تا.
[۲۰]
ابوالفداء، تقویم البلدان، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، ص۳۸۷، بنیاد فرهنگ ایران، بی تا.
هرتسفلد نیز آثاری از خرابههای آن به دست آورد که مهمترین آن سه آتشکده است. [۲۱]
مشکور، محمدجواد، جغرافیای جهان باستان، ص۶۵۹، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۷۱.
۴.۲ - شهر سوختهدر شصت کیلومتری جنوب زابل کنار جاده زابل به زاهدان و در شش کیلومتری قلعه رستم است. تپههایی است که بیش از ۵۰ متر ارتفاع ندارد. وسعت آن دو کیلومتر و نیم متر مربع است و از مهمترین مراکز شهرنشینی و تمدنی آسیا در عصر مفرغ بوده است. قدمت این تمدن را به ۳۵۰۰ تا ۴۰۰۰ سال ق. م تخمین میزنند. [۲۲]
یغمایی، اقبال، بلوچستان و سیستان، ص۱۲۹، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، ۱۳۵۵.
[۲۳]
بیات، عزیز الله، کلیات جغرافیای طبیعی و تاریخی ایران، ص۴۵۰-۴۵۴، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۳، چاپ دوم.
۴.۳ - تپه دهان غلاماندر ۴۴ کیلومتری شهر زابل و ۴ کیلومتری قلعه نو واقع است. تپهای مصنوعی میان کوه خواجه، شهر سوخته، قلعه تپه، بی بی دوست و قلعه سام است. شهر نسبتا وسیعی است. آثار یک معبد در شمال غرب دامنه آن کشف گردیده که مربوط به دوران هخامنشی است. [۲۴]
یغمایی، اقبال، بلوچستان و سیستان، ص۱۳۰، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، ۱۳۵۵.
[۲۵]
بیات، عزیز الله، کلیات جغرافیای طبیعی و تاریخی ایران، ص۴۴۰-۴۴۱، تهران، امیرکبیر، ۱۳۷۳، چاپ دوم.
۴.۴ - کوه خواجهبه ارتفاع تقریبی نهصد متر در ۱۷ کیلومتری زابل و مانند جزیرهای ذوذنقه در وسط دریاچه هامون قرار گرفته است. بر این کوه تصویری نشسته از رستم پهلوان نقش است که گرزی دو سر در دست دارد. [۲۶]
یغمایی، اقبال، بلوچستان و سیستان، ص۱۳۲، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، ۱۳۵۵.
اورل اشتاین در کوه خواجه موفق به کشفیات قابل توجهی شده است. هرتسفلد خرابههای باقی مانده را کاخ فرمانداری از زمان اشکانیان میداند که در دو دوره متمایز ساخته شده است. کاخ اصلی عبارت از یک حیاط بزرگ که در چهار طرف آن چهار رواق ستون دار و قوس دار وجود دارد، میباشد. در کنار کاخ آتشگاهی است که شکلی مهرابی دارد. [۲۷]
یغمایی، اقبال، بلوچستان و سیستان، ص۱۳۲، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، ۱۳۵۵.
بالای این کوه آثار باستانی متعددی وجود دارد که از مهمترین شان میتوان بدین موارد اشاره نمود:۴.۴.۱ - قلعه دختراین بنا به نام کوک کهزاد و تخت رستم است و احتمالا آتشگاه بوده است. تاریخ ساختمان این آتشکده را حدود قرن اول میلادی میدانند. ویرانههای اطراف آن را هم به دوران اشکانی و ساسانی نسبت میدهند. [۲۸]
یغمایی، اقبال، بلوچستان و سیستان، ص۱۳۲، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، ۱۳۵۵.
۴.۴.۲ - کرچک چل گنجهقلعهای ساخته شده از گل است که در جنوب کوه خواجه قرار دارد و از نوع قلعههای دختر است که پرستشگاه ناهید (آناهیتا) بوده است. [۲۹]
یغمایی، اقبال، بلوچستان و سیستان، ص۱۳۲، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، ۱۳۵۵.
[۳۰]
عطاری کرمانی، عباس، تاریخ شهرهای ایران، ص۴۵۶، تهران، آسیم، ۱۳۸۶.
۴.۵ - کوه اوشیدااحتمالا نام اوشیدا که در اوستا برای کوهی در سیستان آمده، همان محلی است که امروزه خواجه غلطان در آن واقع شده است. [۳۱]
یغمایی، اقبال، بلوچستان و سیستان، ص۱۳۲، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، ۱۳۵۵.
سایر آثاری که در کوه خواجه به دست آمده بیشتر مربوط به قوم سکا است و بسیار احتمال دارد که مقصود از اسپندکوه در شاهنامه (= کوه مقدس) نیز همین کوه خواجه باشد. [۳۲]
یغمایی، اقبال، بلوچستان و سیستان، ص۱۳۲، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، ۱۳۵۵.
۴.۶ - نه یا نیهنه (نیه) آن را از بناهای ارشیر بابکان گفتهاند. به فاصله کمی در باختر دریاچه زره در مرز قهستان و لب کویر بزرگ است. [۳۳]
مشکور، محمدجواد، جغرافیای جهان باستان، ص۶۵۹، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۷۱.
۴.۷ - کرکویهکرکویه در یک منزلی شمال زرنگ قرار دارد. در آنجا آتشکدهای وجود داشت که زرتشتیها بسیار محترم میشمردند. این آتشکده را زرتشتیان مینو کرکو مینامند. [۳۴]
مشکور، محمدجواد، جغرافیای جهان باستان، ص۶۶۰-۶۶۲، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۷۱.
۴.۸ - قرنیندر حاشیه کویر در شمال باختری خواش و یک منزلی فراه است که آثاری از آخور رخش، اسب مشهور رستم، در آن دیده میشود. [۳۵]
ابن خرداذبه، المسالک و الممالک، ترجمه حسین قره چانلو، ص۳۸، تهران، ۱۳۷۰.
۴.۹ - زمین داوردره پهناوری است که وقتی رود هیرمند از جبال هندوکش به طرف بست فرود میآید، در آن جاری میشود و مجاور سرزمینهای رخج، بست و غور واقع شده است (منطقه [[افغانستان]). در اخبار فتوحات اولیه مسلمین ذکر شده که حوالی آن قلعه کوهی موسوم به جبل الزور است. وجه تسمیه آن نیز این است که در آن کوه بتی بزرگ به نام زور یا زون وجود داشته که به غنیمت فاتحان درآمد. این بت متشکل از طلای خالص و چشمانی از یاقوت بوده است. ۴.۱۰ - زابلستانارتفاعات ولایت قندهار که در امتداد هیرمند علیا واقعند به زابلستان معروف بود. این نام در پهلوی زابلستان و در شهرهای ایران و سکههای پهلوی زاولستان آمده و در کارنامه اردشیر بابکان زاول و نزد اعراب زابل، زابلستان و جابلستان نوشته شده است. این شهر در داستانهای حماسی ایران با اقدامات حماسی پهلوانان ایرانی همچون رستم وابستگی دارد. در زمان ساسانیان بعد از مرگ شاهنشاه پیروز در جنگ با هپتالیان، زابلستان به دست هپتالیان افتاد. [۳۷]
مشکور، محمدجواد، جغرافیای جهان باستان، ص۶۶۶، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۷۱.
۴.۱۱ - زرنگ یا زرنجزرنگ (زرنج) این شهر در زمان هخامنشیان و ساسانیان از شهرهای بزرگ و آباد بوده و در کتیبه داریوش نام شهر زرنگا نیز آمده است. [۳۸]
مشکور، محمدجواد، جغرافیای جهان باستان، ص۶۵۸، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۷۱.
در زرنگ (زرنج) سکه شاهنشاهان ساسانی از جمله پیروز، قباد اول، خسرو اول، هرمزد چهارم، خسرو دوم پرویز و قباد دوم شیرویه و اردشیر سوم و یزدگرد سوم ضرب شده است. این نشان میدهد که زرنگ همیشه از آن ساسانیان بوده است و یا اینکه در هر صورت فرمانبرداری از شاهنشاه همواره رعایت میشده است. [۳۹]
مشکور، محمدجواد، جغرافیای جهان باستان، ص۶۵۸، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۷۱.
این محل فعلا جزو افغانستان است و در محل آن روستای کوچکی به نام "نادعلی" قرار دارد. در نزدیکی آن روستا تل بزرگی است و بر فراز آن تل، آثار خرابههای ارک زرنگ و قلعه و باروی آن دیده میشود. [۴۰]
زنده دل، حسن و دستیاران، مجموعه کتابهای راهنمای جامع ایرانگردی استان سیستان و بلوچستان، ص۳۱-۳۲، تهران، نشر ایرانگردان، ۱۳۷۹.
گیرشمن در روی تپه سرخ داغ نزدیک نادعلی (که در نزدیکی زرنگ قرار دارد [۴۱]
بارتلد، ویلهلم، جغرافیایی تاریخی ایران، ترجمه همایون صنعتی زاده، ص۸۲، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، ۱۳۷۷.
دو ساختمان قدیمی کشف کرد که روی هم ساخته شده بود مربوط به دو دوران مختلف طبقه اول که جدیدتر بود متعلق به دوران پیش از هخامنشی است و دوران دوم را همدوره گورستان تپه سیلک یا کمی جوانتر از آن دانستهاند. [۴۲]
مشکور، محمدجواد، جغرافیای جهان باستان، ص۶۶۹، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۷۱.
۴.۱۲ - کتیبه هانام قدیم سیستان زرنگ خوانده میشد و در زمان هخامنشیان یکی از ساتراپیها (استانها) محسوب میشد و داریوش در کتیبه بیستون و تخت جمشید در میان سه مملکت شرقی خود از پارثا و (خراسان) هرئیو (هرات) زرنگ (سیستان) یک جا اسم برده و در کتیبه نقش رستم نیز از این سه مملکت همراه با سایر ممالک شرقی ایران که بلخ و سغد و خوارزم و قندهار و غیره باشد، نام برده است. [۴۳]
یغمایی، اقبال، بلوچستان و سیستان، ص۹۰-۹۱، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، ۱۳۵۵.
در فهرست مسکوکات باختر در موزه بریتانیا، سکه نقرهای منقوش به تصویر پلاطوا پیفانی موجود است که معاصر اوکراتیک پادشاه باختر بوده و در اواسط قرن دوم قبل میلاد سلطنت داشته است، از این رو بعضی حدس میزدند که پلاطوا پیفانی پادشاه سیستان بوده است. [۴۴]
یغمایی، اقبال، بلوچستان و سیستان، ص۹۱، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، ۱۳۵۵.
۵ - سدها و آسیابهای بادی باستانیبه علت اینکه خاک اطراف رودخانه سیستان بسیار نرم و اغلب ماسه است، رودخانه به سرعت تغییر مسیر میدهد و در اغلب نقاط که بستر رودخانه عمیق میگردد آب نسبت به اراضی مزروعی گود افتاده و بدون بند یا سد استفاده از آن مقدور نیست. به همین دلیل در سنوات قدیم ایرانیها در مسیر هیرمند سدی از سنگ ساخته بودند که به نام سد گرشاسبی معروف بوده است (و احتمالا منظور از این سد گرشاسبی همان سد معروف بند رستم است که به گفته سایکس به امر شاهرخ ویران شد). [۴۵]
یغمایی، اقبال، بلوچستان و سیستان، ص۱۰۱، تهران، وزارت فرهنگ و هنر، ۱۳۵۵.
[۴۶]
زنده دل، حسن و دستیاران، مجموعه کتابهای راهنمای جامع ایرانگردی استان سیستان و بلوچستان، ص۷۹-۹۰، تهران، نشر ایرانگردان، ۱۳۷۹.
[۴۷]
عطاری کرمانی، عباس، تاریخ شهرهای ایران، ص۴۳۹-۴۴۴، تهران، آسیم، ۱۳۸۶.
[۴۸]
عطاری کرمانی، عباس، تاریخ شهرهای ایران، ص۴۵۰-۴۵۶، تهران، آسیم، ۱۳۸۶.
[۴۹]
توزی، مورتیزیو، پیش از تاریخ سیستان، ترجمه رضا مهرآفرین، مشهد، پاز، ۱۳۸۵.
اختراع نخستین آسیابهای بادی جهان (و استفاده بهینه از وزش بادهای مداوم در این منطقه) نیز از سیستان گزارش شده است. [۵۰]
عطاری کرمانی، عباس، تاریخ شهرهای ایران، ص۴۴۳-۴۴۴، تهران، آسیم، ۱۳۸۶.
۶ - عناوین مرتبطاستان سیستان و بلوچستان؛ تاریخ سیستان؛ اوضاع سیاسی سیستان ۷ - پانویس
۸ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «فرهنگ و تمدن سیستان باستان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۱/۳۰. ردههای این صفحه : استان سیستان و بلوچستان | ایران پیش از اسلام | تاریخ ایران باستان | تاریخ مزدیسنا | جغرافیای ولایت زابل | جغرافیای ولایت قندهار | سیستان | مقالات پژوهه | مکانهای جغرافیایی در شاهنامه | منطقههای تاریخی افغانستان
|